پلدختر
وسعت : 3615 کیلومتر مربع
طول شرقی : 42 دقیقه و 47 درجه
عرض شمالی : 9 دقیقه و 32 درجه
جمعیت : 76652 نفر
آب و هوا : گرم و مرطوب
مناظر طبیعی: تالابهای پلدختر (جمجمه، کبود، پیکه، بلمک، سیاه، زردابه، لفانه) و آبشار افرینه
اقتصاد : کشاورزی، صنعت و دامداری
رودخانه : کشکان، سیمره
ارتفاعات : کبیر کوه
اهمیت : راه ارتباطی جندی شاپور - شاپورخواست
آثار تاریخی : پل دختر، غارکلماکره، غارکوگان، قلعه نصیر، کاروانسرای میشوند، پل گاومیشان، مقبره بابازید
این شهرستان در جنوب استان لرستان قرار دارد. وجهه تسمیه این شهر به خاطر وجود پلی از دوره تاریخی ساسانی بر روی رودخانه کشکان است که به پل دختر معروف بوده و این نام به شهر مذکور نیز اطلاق گردیده است. بنا بر مطالعات انجام گرفته آثار متعلق به هزاره های چهارم و پنجم پ. م. تا عصر حاضر گزارش شده است. اوج پیشرفت فرهنگی و تمدنی این منطقه مربوط به دوره ایلام نو - هخامنشی و دوره پارت است
الشتر
وسعت : 1212 کیلومتر مربع
طول شرقی : 27 دقیقه و 49 درجه
عرض شمالی: 32دقیقه و 33 درجه
جمعیت : 70586 نفر
آب و هوا : سرد کوهستانی
مناظر طبیعی: سرابهای زیبا (کهمان، امیر، آهنگران)
اقتصاد : کشاورزی و دامداری
رودخانه : ولم، کهمان
ارتفاعات : گرین، خرگوشیناب
اهمیت : به جهت آب و هوای مناسب دارای اهمیت توریستی و کشاورزی
آثار تاریخی : قلعه مظفری، پل کاکارضا، امامزاده محمدی، پل هنام
از شهرهای کهن و باستانی استان لرستان الشتر است. این شهر ستان در قسمت شمالی استان لرستان قرار دارد و از آب و هوا و اراضی حاصلخیزی برخوردار است و به علت قرار گرفتن بر سر راه باستانی اهمیت ویژه ای داشته است. در اغلب کتابهای تاریخی و جغرافغیایی بعد از اسلام نام آن به صورتهای لیشتر، لاشتر، الاشتر و اشتر ضبط شده است. حمداله مستوفی آن را جزو سرزمین کردستان آورده است. کشف سنگهای قبور مربوط به سلسله محلی آل برسق در منطقه الشتر نشانگر نفوذ و استقرار این سلسه در این منطقه است. بیشتر اهمیت این منطقه مربوط به دوره اسلامی است
الیگودرز
وسعت : 5680 کیلومتر مربع
طول شرقی : 42دقیقه و 49 درجه
عرض شمالی: 24دقیقه و 33 درجه
جمعیت : 133938 نفر
آب و هوا : سرد کوهستانی
مناظر طبیعی: آبشار آب سفید، ماهیچال، مورزین، دره دایی
اقتصاد : دامداری، کشاورزی، صنعت
ارتفاعات : قالی کوه، هرا، کوه سبز، تمندر، دگولی، ورق زیبا
اهمیت : مناظر طبیعی
الیگودرز در شرق استان لرستان واز نقاط مرتفع وکوهستانی استان محسوب می شود.وجهه تسمیه الیگودرز به روشنی مشخص نیست لکن احتمال دارد از اسم طایفه ای(الگودرزیا گودرزی) که ا کنون در محل فعلی شهر مستقر می باشند گرفته شده باشد .این منطقه به گواه مطالعات باستان شناسی آثار هزاره های پنجم وچهارم پ.م مشاهده شده ونیز در هزاره های سوم ،دوم.واول پ.م دارای اهمیت ویژه ای بوده است.شهر فعلی دارای بافتی جدید می باشد.
بروجرد
وسعت : 1606 کیلومتر مربع
طول شرقی : 45 دقیقه و 48 درجه
عرض شمالی: 53 دقیقه و 33 درجه
جمعیت : 316014 نفر
آب و هوا : سرد کوهستانی
مناظر طبیعی : سراب مسجد، گلرود، تالاب بیشه دالان، سراب ونایی، گلدشت
اقتصاد : کشاورزی، دامداری، صنعت
رودخانه : سراب سفید، گله رود
ارتفاعات : میش پرور
اهمیت : تاریخی (به عنوان راه مواصلاتی)
آثار تارِیخی : مسجد جامع، امامزاده جعفر بروجرد، مسجد سلطانی
شواهد و اشارات تاریخی حاکی است که بروجرد از شهرهای قبل از اسلام بوده و دلایل زبانشناسی نیز واژه بروجرد را با ترکیب دو جزء "برو" + "گرد" موجودیت این شهر را به پیش از اسلام میرساند زیرا که گرد در زبانهای قدیمی ایران به معنای شهر میباشد. حدود العالم تالیف 372 ه. ق. بروجرد را شهری خرم و پرمیوه توصیف میکند. به نوشته یاقوت حموی در معجم البلدان (اوایل قرن 8 هجری) بروجرد با خضارات و خیرات و همچنین دارای نخلهای مرغوب و زعفران بسیار بوده است.
همین جغرافی نویس اسلامی در کتاب المشترک رازان را کوی بزرگی در بروجرد یاد میکند. به نوشته ابن اثیر شهر دارای خندق بزرگی در اطراف بوده که اکنون میتوان آثار و علایمی از آن را مشاهده کرد. در حملات ویرانگر مغول (616 ه. ق.) صدمه و زیان بسیاری به شهر وارد شده و منابع تاریخی، خرابی شهر را در حد وسیعی گزارش کرده اند. ولی حمدالله مستوفی در سال 740 ه. ق. در نزهه القلوب از آبادی شهر یاد کرده و آن را دارای دو جامع عتیق و جدید دانسته است.
شهر در آغاز دوره قاجار وسعت گرفت. در همان زمان حاج زین العابدین شیروانی مورخ مشهور در بستان السیاحه مینویسد:حسام السلطنه بروجرد دورش را حصار کشید و راستا و بازار مسقف و دکاکین مکلف به اتمام رسانید. به طور کلی شهر فعلی بروجرد دارای بافت قدیمی بسیار زیبایی است و ساختمانهای قدیمی و خانه های مسکونی آن از تزیینات جالب چون در و پنجره ارسی های بدیعی برخوردار است. بازار کهنه بروجرد نیز هم اکنون همان طرح قدیمی خود را حفظ کرده و داد و ستد آن رونق چشمگیری دارد.
خرم آباد
وسعت : 6223 کیلومتر مربع
طول شرقی : 21 دقیقه و 48 درجه
عرض شمالی: 29 دقیقه و 33 درجه
جمعیت : 462133 نفر
آب و هوا : معتدل کوهستانی
مناظر طبیعی: آبشارهای زیبا، سرابها، دریاچه کیو، پارکهای جنگلی، آبسرده، بیدهل، گلستان، رباط، زاغه
اقتصاد : کشاورزی، صنعت، دامداری
رودخانه : کشکان، رودخانه خرم آباد
ارتفاعات : مخمل کوه، یافته، سفید کوه، هشتاد پهلو، کوکلا، تاف
اهمیت : تاریخی (به عنوان راه ارتباطی) / آثار ما قبل تاریخ و تاریخی
آثار تاریخی : غارهای پیش از تاریخ کنجی، یافنه، پاسنگر، گر ارجنه، قمری، پل شاپوری، قلعه فلک الافلاک، آسیاب گبری، گرداب سنگی، مناره آجری، مقبره بابا طاهر، سنگ نوشته، پل صفوی، حمام گپ
خرم آباد مرکز لرستان باستانی در دره ای باصفا و بر ساحل رودخانه خرم آباد قرار دارد. به زعم بسیاری از محققان زمانی شهر مهم ایلامی خایدالو (هیدالو) برجای آن قرار داشته است. ظاهرا شهر قدیمی شاپورخواست (سابرخواست) در دوره ساسانی و قرون نخستین هجری دارای مسجد جامع و بازارها و ساختمانهای بسیاری بوده و بافاصله کمی در ساحل چپ رودخانه جای داده شده بوده است. هنوز بقایایی از دیوارهای بزرگ و پهن که از سنگ و ملاط به سبک دوره ساسانی است از محاذی شهر کنونی تا روستای تیر بازار دیده میشود. چنین به نظر میرسد که در اواخر قرن ششم هجری شجاع الدین خورشید موسس خاندان اتابکان لر کوچک شهر کنونی را اساس قرار داده و توسعه بخشیده؛ احتمالا در حمله مغول ویران شده است. حمدالله مستوفی در سال 740 ه. ق. مینویسد: "خرم آباد شهری نیک بوده، اکنون خراب است."
این نخستین بار است که از خرم آباد بدین نام یاد شده است. در اواخر دوره صفوی خرم آباد مقر حکومتی والی لرستان فیلی بوده و به نوشته تاریخ حزین از آبادانی برخوردار، ولی متاسفانه بر اثر هجوم سپاه عثمانی به ویرانی گرایید. در دوران قاجار خرم آباد نسبتا توسعه یافت و قلعه گلستان ارم از قلاع معروف خرم آباد به دستور محمد حسین میرزای دولتشاه مرمت شد.
بارون دوبد یکی از ماموران روسیه تزاری که در سال 1845 از خرم آباد دیدار کرد، آن شهر را دارای بارو 4 مسجد، 8گرمابه و 1محله یهودی نشین توصیف میکند
در روزگارى که بستنى با شکلات به گرانى امروز نبود، پسر ١٠ سالهاى وارد قهوه فروشى هتلى شد و پشت میزى نشست. خدمتکار براى سفارش گرفتن سراغش رفت. پسر پرسید: بستنى با شکلات چند است؟خدمتکار گفت: ٥٠ سنت.پسر کوچک دستش را در جیبش کرد، تمام پول خردهایش را در آورد و شمرد.بعد پرسید: بستنى خالى چند است؟ خدمتکار با توجه به این که تمام میزها پر شده بود و عدهاى بیرون قهوه فروشى منتظر خالى شدن میز ایستاده بودند، با بیحوصلگى گفت : ٣٥ سنت پسر دوباره سکههایش را شمرد و گفت: براى من یک بستنى بیاورید.خدمتکار یک بستنى آورد و صورتحساب را نیز روى میز گذاشت و رفت. پسر بستنى را تمام کرد، صورتحساب را برداشت و پولش را به صندوقدار پرداختکرد و رفت. هنگامى که خدمتکار براى تمیز کردن میز رفت، گریهاش گرفت.پسر بچه روى میز در کنار بشقاب خالى، ١٥ سنت براى او انعام گذاشته بود یعنى او با پولهایش میتوانست بستنى با شکلات بخورد امّا چون پولى براى انعام دادن برایش باقى نمیماند، این کار را نکرده بود و بستنى خالى خورده بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یک مرکز خرید وجود داشت که زنان می توانستند به آنجا بروند و مردی را انتخاب کنند که شوهر آنان باشد.این مرکزپنج طبقه داشت و هرچه که به طبقات بالاتر می رفتند خصوصیات مثبت مردان بیشترمیشد؛اما اگر در طبقه ای دری را باز کنند،باید حتما آن مرد را انتخاب کنند و اگر به طبقه بالاتر رفتند دیگر اجازه برگشت ندارند و هر شخص فقط یک بار میتواند از این مرکز استفاده کند.روزی دو دختر که با هم دوست بودند به این مرکز خرید رفتند تاشوهر مورد نظر خود را پیدا کنند.در اولین طبقه بر روی در نوشته بود:این مردان شغل و بچه های دوست داشتنی دارند.دختری که تابلو را خوانده بود گفت:خب،بهتر از کارنداشتن یا بچه نداشتن است ولی دوست دارم ببینم بالاتری ها چگونه اند ؟پس رفتند.در طبقه دوم نوشته بود:این مردان شغلی با حقوق زیاد ،بچه های دوست داشتنیو چهره زیبا دارند.دختر گفت:هووووم!طبقه بالاتر چه جوریه...؟طبقه سوم:این مردان شغلی با حقوق زیاد ،بچه های دوست داشتنی و چهره زیبا دارند و در کارِ خانه هم کمک می کنند.دختر:وای ...،چقدر وسوسه انگیز،ولی بریم بالاتر؛و دوباره رفتند.طبقه چهارم:این مردان شغلی با حقوق زیاد و بچه های دوست داشتنی دارند.دارای چهره ای زیباهستند،همچنین در کارِ خانه کمک می کنند و هدف های عالی در زندگی دارند.آن دو واقعابه وجد آمده بودند.دختر:وای چقدر خوب.پس چه چیزی ممکنه طبقه آخر باشه!آنها گریه کردند.پس به طبقه پنجم رفتند،آنجا نوشته بود:این طبقه فقط برای این است که ثابت کند زنان راضی شدنی نیستند.از این که به مرکز ما آمدید متشکریم و روز خوبی برای شماآرزومندیم .
مرد هدیه ای که چند لحظه پیش از دختر گرفته بود را محکم به سینه اش چسبانیده بود و طول خیابان را طی می کرد . به صرافت افتاده بود ، این یادگاری را برای همیشه نگهداری کند . ولی از حواس پرتی و شلختگی خودش می ترسید . توی مسیر همش به این فکر می کرد که چگونه از این هدیه ارزشمند مراقبت کند . فکری به ذهنش رسید . وارد خانه که شد هدیه را جلوی سینه اش گرفت و گفت ( تقدیم به همسر عزیزم ) همسرش تا آخر عمر ، آن هدیه را مثل تکه ای از بدن خودش مواظبت می کرد
مردی باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:"عزیزم ازخواسته شده که با رئیس و چند تا از دوستانش برای ماهیگیری به من کانادا برویم"
ما به مدت یک هفته آنجا خواهیم بود.این فرصت خوبی است تا ارتقای شغلی که منتظرش بودم بگیرم بنابراین لطفا لباس های کافی برای یک هفته برایم بردار و وسایل ماهیگیری مرا هم آماده کن
ما از اداره حرکت خواهیم کرد و من سر راه وسایلم را از خانه برخواهم داشت ، راستی اون لباس های راحتی ابریشمی آبی رنگم را هم بردار !
زن با خودش فکر کرد که این مساله یک کمی غیرطبیعی است اما بخاطر این که نشان دهد همسر خوبی است دقیقا کارهایی را که همسرش خواسته بود انجام داد.
هفته بعد مرد به خانه آمد ، یک کمی خسته به نظر می رسید اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسید که آیا او ماهی گرفته است یا نه ؟
مرد گفت :"بله تعداد زیادی ماهی قزل آلا،چند تایی ماهی فلس آبی و چند تا هم اره ماهی گرفتیم . اما چرا اون لباس راحتی هایی که گفته بودم برایم نگذاشتی ؟" جواب زن خیلی جالب بود.زن جواب داد : لباس های راحتی رو توی جعبه وسایل ماهیگیریت گذاشته بودم ؟!؟!؟!؟!؟!؟!!؟!؟
اجی مجی لا ترجی